بررسی جواز یا عدم جوازتغییر جنسیت از نظر شرعی و انواع آن


نویسنده: سعید رخشان-وکیل پایه یک-کانون وکلای استان مرکزی

تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۱۸

بازدید : 1408



بررسی جواز یا عدم جوازتغییر جنسیت از نظر شرعی و انواع آن

سعید رخشان

چکیده:

همواره این پرسش مطرح بوده و هست که آیا از نظرشرعی،تغییرجنسیت جایز است یا حرام؟ادیان و مذاهب مختلف اسلام درخصوص این مقوله اظهار نظرهایی دارند.مسیحیت آن را مطلقاً حرام دانسته است.زُعمای اهل تسنن نیز به طور مطلق، عقیده بر حرمت تغییرجنسیت دارند.قُدمای اهل تشیع نیز قائل به حرمت می‌باشند.اما آیت‌اله‌خمینی اولین فقیه شیعی است که حکم به جواز داده است.پس از ایشان و به تبعیت از وی،تعداد قابل توجهی از مراجع شیعه،فتوا به جواز تغییرجنسیت داده‌اند.البته این جواز،مطلق نیست،مشروط می‌باشد و متشرعین در خصوص انواع تغییرجنسیت،قائل به تفکیک می‌باشند.

به طور کلی می‌توان متقاضیان تغییرجنسیت را به چهار دسته تقسیم نمود:

1-  تغییرجنسیت افرادسالم و کامل: فقهای شیعه، متفق‌القول عقیده بر حرمت تغییرجنسیت این گروه دارند.

2- تغییرجنسیت افرادی که جنسیت پنهان دارند: تغییرجنسیت این گروه،برای آشکارسازی جنسیت پنهان ایشان است و از آنجایی که عمل جراحی تغییرجنسیت، با تجویز متخصصین و برای درمان این دسته می‌باشد.مطلقاً جایز است.

3- تغییرجنسیت خنثی(دوجنسی): واجب نیست که خنثی حتماً عمل جراحی تغییرجنسیت را انجام دهد؛اما منع شرعی نیز ندارد وحکم شرعی آن نیز جواز است.

4- تغییرجنسیت ترانس‌سکشوال‌ها: این افراد از لحاظ جسمانی کامل می‌باشند؛ولی از لحاظ روحی،خود را متعلق به جنس مخالف می‌دانند.فقهای امامیه درخصوص این گروه از افراد، نظرات مختلفی دارند.متقدمین قائل به حرمت می‌باشند و اکثریت فقهای جدید و معاصر،تحت شرایطی، حکم به جواز داده‌اند که به بحث و تجزیه و تحلیل آن می‌پردازیم.

واژه‌های کلیدی: تغییرجنسیت،ترانس سکشوال،اختلال‌هویت جنسی،خنثی،هرمافرودیت

 

 مقدمه :

مسئله تغییرجنسیت،از دیرباز جزءِ مسائلی بوده که ذهن بشر را به خود مشغول کرده است.مانند بیشتر دستاوردهای بشری که ابتدا در ذهن پروده می شوند؛ این امر نیز در ابتدا در حد یک خیال و وهم شمرده می‌شد.در برخی از داستانهای تخلیلی می‌خوانیم که شخصیتی در ادامه‌ی روند زندگی خود،به یکباره تغییرجنسیتِ داده و به جنس مخالف تبدیل می‌شود.

این موضوع می‌تواند نشان دهنده‌ی این امر باشد که اندیشه‌ی«تغییرجنسیت»،حتی از گذشته‌های دور در سر انسان بوده است و به عنوان یک خیال‌پردازی به آن نگریسته شده است و با رشد و توسعه‌ی علوم و فنون در سالهای بعد،جامه‌ی عمل پوشیده است.

در افسانه‌ای قدیمی می‌خوانیم دختری به زیر رنگین‌کمان رفته و از آن پس تبدیل به پسر شده است.در برخی از باورهای کهن ملل،ردپای اینگونه افکار و افسانه‌ها به وفور دیده می‌شود که  ناشی از تصورات و خیالات آنها می‌باشد.  

خنثی‌ها قدمتی هم طراز پیدایش انسان دارند و در طول تاریخ،اندیشمندن در این فکر بوده‌اند که مسائل واحکام پیرامون خنثی را چگونه حل و فصل کنند و بالاخره خنثی را ملحق به کدام جنس بدانند و احکام کدام جنس را بر اینگونه افراد مترتب بدانند؟

درخصوص احکام شرعی خنثی،حکم به ظاهر می‌کنند و این حکم به ظاهر،در مورد خنثی غیرمشکل(ظاهر)گره گشاست؛اما برای تعیین تکلیف خنثی مشکل(غیرظاهر)به مشکل بر می‌خوریم و نمی توان حکم به ظاهر کرد.زیرا ظاهر خنثی مشکل،متمایل به هیچ کدام از دوگروه زنان و مردان نیست.از این رو به نظرات و آرای متفاوتی برمی‌خوریم.قُدما، اکثراً پیرامون بحث«ارث خنثی»نظریه پردازی کرده‌اند.البته امروزه با«عمل جراحی»می‌توان به این بحثها خاتمه داد و تکلیف خنثی را روشن ساخت.

 

بخش اول

جواز یا عدم جواز شرعی تغییر جنسیت

طرح بحث:

آیا از اساس،تغییرجنسیت امری مشروع و جایز است یا نامشروع و حرام؟حکم شرعی آن چیست؟

ادیان مختلف در پی پاسخ به این پرسش اساسی بر آمده‌اند و برخی نیز به سکوت برگزار کرده‌اند و موضع خاصی ندارند.از آنجایی که دین در زندگی بشری نقش پررنگ و قابل اهمیتی دارد و با باورهای انسان سروکار دارد و بیشتر مسائل ذهنی و تعلقات خاطر قشر عظیمی از جوامع را آموزه‌های دینی سروسامان می‌دهند و حتی خیلی از باورهای جامعه را دین می سازد و با راهبردهای تعیین شده  به پیش می برد؛تعیین تکلیف موضوع تغییرجنسیت در جوامع بشری از دیدگاه دینی و اعتقادی،موضوع مهمی است.اگر دینی تغییرجنسیت را حرام بشمارد،نه تنها پیروان آن دین به هیچ وجه مجاز به انجام چنین امری نیستند؛بلکه انجام آن از ناحیه فردی از افراد پیروان آن دین، ممکن است مستوجب عقوبت دینوی و اخروی باشد.

پس با این وصف،نقش و اهمیت دین در برخورد با پدیده‌های اجتماعی بر کسی پوشیده نیست.موضوع حلال و حرام،آنچنان با لایه‌های ذهنی معتقدین عجین می‌شود که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

الف:مخالفان تغییرجنسیت و دلایل آنها

مسیحیت«تغییرجنسیت»را نه تنها مجاز نمی داند؛بلکه آنرا حرام می داند و همچنین اهل تسنن نیز قائل به عدم جواز می باشند.ایشان معتقدند که«تغییرجنسیت»نوعی دست بردن در خلقت انسان است و نباید آن را انجام داد.به عبارت دیگر،«تغییرجنسیت»را برابر با تغییر در اصل‌خلقت دانسته‌اند.شایان ذکراست که معدودی از فقهای شیعه نیز به همان دلایل استنادی اهل‌تسنن،تغییرجنسیت رامطلقاً       حرام شمرده اند.

1- نخستین و مهمترین دلیل مخالفان،آیه ی صدونوزده سوره‌ی نساءِ قرآن است.در این آیه،خداوند از زبان شیطان سخن می‌گوید:«و  [شیطان گفت:] سخت گمراه کنم و به آرزوهای دورو دراز در افکنم و به آنها دستور دهم تا گوش حیوانات را ببُرند و امر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند و هر کس شیطان را دوست دارد،نه خدای مهربان آفریننده‌ی خود را،سخت زیان کرده،زیانی که         آشکار است.»

در این آیه،خداوند،شیطان و دستورهای او برای پیروانش را بازگو می‌کند که از جمله،به آنها دستور می دهد تا خلقت خود را       تغییر دهند.

شایان ذکر است که در خصوص تفسیر این آیه،مفسران،دیدگاههای متفاوتی دارند که گاه در رد یا تأئید این استناد است.تفصیل این دیدگاهها در این مختصر نمی گنجد.[1]

2- مذمت«تشبُه»به‌جنس مخالف که در روایات آمده است؛دومین دلیلی است که مخالفان تغییرجنسیت و معتقدین به عدم جواز آن،بدان تمسک جسته‌اند.«تشبُه»بدین معناست که فرد خودش را شبیه جنس مخالف آرایش کند و لباس جنس مخالف بپوشد و حرکات و رفتار جنس مخالف را از خود بروز دهد.مخالفان،معتقدند از آنجایی که«تشبُه»مذموم و ممنوع شده است و تغییرجنسیت نیز نوعی«تشبُه»است؛در نتیجه حرام و غیرمجاز است.

3- سومین دلیل مخالفان تغییرجنسیت،«اخلال تعداد مذکرها و مونث ها»و در نتیجه«اخلال در نظم الهی»و آفرینش خداست.اینان معتقدند با تغییرجنسیت،موازنه‌ی مذکر و مونث در جامعه به هم می‌خورد و از آنجایی که این موازنه از سوی پروردگار عالم ایجاد شده است و تقدیر الهی بر این بوده است که هر فردی مونث یا مذکر به دنیا آید و تا آخر عمر خود را به همان جنسیت سپری کند و تغییرجنسیت،به نوعی این هماهنگی و نظم را برهم می زند؛پس حرام وغیرمجاز است.

4- حرمت و ممنوعیت از بین بردن اعضای بدن،چهارمین دلیل مخالفان تغییرجنسیت است.چنین استدلال شده است:از آنجایی که حرمت از بین بردن اعضای بدن از ضروریات است و کسی نمی‌تواند با از بین بردن عضوی از بدن خود،به خویش یا با از بین بردن اعضای بدن دیگری به او صدمه وارد کند؛در نتیجه،تغییرجنسیت،عملی نامشروع است.

5- دلیل دیگر نظریه ممنوعیت تغییرجنسیت،غیرمقدور بودن آن است.زیراخداوند،انسان را مذکر و مونث آفریده است و هیچ قدرتی نمی‌تواند مذکری را به مونث و یا مونثی را به مذکر تغییر دهد.بنابراین،تغییر در ممیزات جنسی شخص،بوسیله‌ی عمل جراحی و تزریق هورمونهای جنس مخالف،موضوع مذکر یا مونث بودن وی را به هیچ وجه تغییر نمی‌دهد. پس تغییرجنسیت امری غیرمقدر و ناشدنی است و چون موضوع تغییر ناپذیر است؛پس حکم آن نیز ثابت و غیرقابل تغییر است.

6- دلیل آخر این گروه که حقوقدانان بیشتر طرفدار آن می‌باشند تا فقهاءِ،مخالفت تغییرجنسیت با مصالح عمومی است.

دکترکاتوزیان معتقد است:«قواعدی که وضع بدنی شخص را در جامعه تعیین می‌کند،تنها به خاطر حفظ منافع او وضع نشده است؛هدف مهم اینگونه قواعد،تأمین مصالح عمومی است.به همین جهت اشخاص نمی‌توانند برخلاف آنها با یکدیگر توافق کنند.چنانچه به وسیله ی قرارداد نمی توان تابعیت یا جنسیت کسی را تغییر داد.[2]

ب:موافقان تغییرجنسیت و دلایل آنها

همانطوریکه بیان شد،تقریباً همه‌ی ادیان آسمانی و مذاهب به استثنای مذهب شیعه اسلام،تغییرجنسیت را حرام و غیرمجاز می‌دانند و همچنین تعداد معدودی از قدمای فقهای شیعه نیز به جهات دلایلی که سایرین عقیده بر حرمت تغییرجنسیت دارند؛ایشان نیز رای به غیرمجاز بودن تغییرجنسیت داده‌اند.

1- موافقان تغییرجنسیت،این امر را به طور مطلق مجاز و مشروع دانسته‌اند.ایشان در تفسیر و شرح آیه‌ی تغییر(آیه‌ی 119 از سوره نساءِ) این نهی از تغییر را محدود به عده‌ای از اعراب جاهلیت دانسته‌اند که برخی حلالها را بر اساس اعتقاد خرافی خویش،حرام می‌کردند.از جمله:در مواقع خاص،گوش حیوان را می‌بریدند و یا چشم آن را درمی‌آوردند و از سوار شدن یا استفاده از گوشت حیوان حلال گوشت خودداری می‌کردند.این رسم جاهلی«بُتَک»نام داشت.بنابراین،شأن نزول این آیه را فقط در این مورد خاص می‌دانند و تسری آن به تغییرجنسیت‌را نامعقول‌می‌شمارند.همچنین‌براین عقیده‌اندکه«تحریم‌حلال و تحلیل‌حرام»تغییردین‌خداوندو مصداقی از تغییر«خلق الله»است و نه تغییرجنسیت.

به عبارت دیگر،آیه‌ی شریفه ناظر بر این نکته است که هرنوع تغییر و تبدیل که به منظور تشریع و بدعت‌گذاری در دین و شریعت باشد،حرام ومذموم است.و گرنه هرگونه تغییر و تبدیل بشر در عالم هستی،حرام و شیطانی نیست.همانطوریکه حفرتونل در کوهها،تصرف در جنگل ها،ورود به اعماق زمین و استفاده از معادن نفت و گاز و... که در طبیعت به دست توانای بشر صورت می‌پذیرد؛به هیچ وجه ممنوع و حرام نیست.

2- این که گفته شود«تغییرجنسیت»نوعی«تشبُه»مرد به زن یا برعکس است،سخنی ناصواب است.چون«تشبه»مرد به زن و برعکس،به معنای شباهت داشتن در نحوه‌ی زندگی یا لباس پوشیدن یا تشبه در رابطه‌ی جنسی با حفظ اصل جنسیت است.اما تغییرجنسیت،یک نوع تغییر کلی و ماهوی است؛به گونه‌ای که موضوع عوض می‌شود.در این حالت،اصلاً صدق تشبه نمی‌کند.

به‌عبارتی‌دیگر،درتشبه،مرد با حفظ جنس خود،شبیه زن می‌شود یا زن با حفظ جنس خود،شبیه مرد می‌شود.در حالی که تغییرجنسیت،تبدیل و تغییر موضوع است.بنابراین،«تغییرجنسیت»با «تشبه»متفاوت است.

3- درخصوص حرمت از بین بردن اعضای بدن،موافقان تغییرجنسیت چنین استدلال کرده‌اند:حرمت و ممنوعیت از بین بردن اعضای بدن،یک حکم اولیه و ابتدایی است و کسی منکر ممنوعیت و مذمومیت از بین بردن اعضای بدن که هر کدام کارکرد مخصوص خود را دارند،نیست.اما وقتی امر واجب‌تری حادث شود و نسبت به این مهم،اَهَم باشد؛اهم حاکم می‌شود و به عنوان حکم ثانویه،حکم اولیه را تخصیص می‌زند.

اکثر قریب به اتفاق موارد تغییرجنسیت که شامل خنثی جسمی و خنثی روانی می‌شود،تجویز تغییرجنسیت به عنوان درمان و مداوا به کار برده می‌شود و پرواضح است که در مقام درمان،خیلی از حرامها،حلال می‌شوند.بنابراین،زوال اندام تناسلی فرد بیمار،نه تنها حرام نیست،بلکه جایز و مباح است.

4- یکی دیگر از دلایل مخالفان تغییرجنسیت،حرمت تغییرجنسیت به دلیل مخالفت آن با مصالح عمومی ذکر گردیده است.

به نظر می‌رسد که تغییرجنسیت،هیچ گاه با مصالح عمومی در تضاد نیست.هرگاه شخصی باتوجه به تشخیص پزشکان و به دلیل داشتن اضطرار،به عمل جراحی تغییرجنسیت دست زند،رفتارش مصالح عمومی را تهدید نمی‌کند.

آری اگر تغییرجنسیت،بدون ضابطه و قانون باشد و عده‌ی زیادی از افراد جامعه بدان گرایش یابند و مانند یک بیماری مُسری در جامعه روبه گسترش و شیوع باشد؛مصالح عمومی و نظم اجتماعی دچار آسیب شده و باید جلوی آن را گرفت.حال آنکه تغیرجنسیت در بیشتر کشورها همراه با شرایط و ضوابط خاص است وتنها عده‌ی بسیار کمی مجوز تغییرجنسیت می‌گیرند و در این حالت،هیچ آسیبی به مصالح عمومی وارد نخواهد شد.

5- از جمله دلایل موافقان تغییرجنسیت،استناد به قاعده‌ی فقهی«تسلیط»است.از این قاعده،سلطنت انسان بر مال و بر نفس خویش را استنباط می‌کنند.

درحدیث‌منقول‌ازرسول اکرم(ص)،صرفاًبه تسلط براموال تصریح شده است:«الناس‌مسلطون‌علی‌اموالهم»و بر موضوع سلطنت بر«نفس»اشاره‌ای نگردیده ولی در بعضی از متون فقهی،واژه‌ی«انفسهم»به«اموالهم»عطف گردیده است.ظاهراً علت این امر آن است که در چند آیه از قرآن‌مجید،چنین عطفی وجود داشته است و نُسّاح و کاتبین متون مزبور،به دلیل اُنس با آیات مزبور،دچار چنین اشتباهی شده اند؛اما فقهای معاصر با اضافه کردن قاعده‌ی اولویت،تسلط بر نفس را استنتاج کرده‌اند.[3]

6-قاعده‌ی‌دیگرفقهی‌که‌موافقان‌تغییرجنسیت‌بدان‌تمسک‌جسته‌اند،«اضطرار»است.«الضرورات‌تبیح‌المحضورات»بنابراین‌قاعده‌ی‌ فقهی ، «اضطرار» خیلی از ممنوعیتها را برمی دارد.بر فرض آنکه به طور مطلق،تغییرجنسیت را ممنوع و غیرمجاز بدانیم؛در مورد خنثی(جسمانی و روانی)و همچنین کسانی که جنسیتِ پنهان دارند،اضطرار،مباح گرداننده است.

7- قاعده‌ی دیگر فقهی که مورد استناد موافقان است؛قاعده‌ی «نفی‌عسروحرج»است.«عسروحرج»به معنای شدت وضیق می‌باشد.همان مشقّت و سختی عرفی است که تحمل آن برای مردم مشکل بوده به نحوی که به طور عادت در کارهای خود زیربار آن نمی‌روند.

برحسب آنچه در کتب تحقیق و فتوایی فقهاءِ مشاهده می‌شود؛هرگاه حکمی از احکام الهی مستلزم حرج و مشتقی باشد،حرجی که مردم در کارهای خود به طور عادت آن را تحمل نمی‌کنند،به موجب قاعده‌ی فوق‌الذکر،نفی شده است و این قاعده در تمامی ابواب فقه از عبادات و معاملات گرفته،تا سیاست جاری است.[4]

استدلال این قاعده نیز شبیه قاعده‌ی قبلی است.

به‌طورکلی،موافقان تغییرجنسیت بر این عقیده‌اند که چون دلیلی برحرمت این موضوع وجود ندارد،پس جایز است.چون اگر امری بخواهد حرام باشد؛می‌بایست به‌طور دقیق در قرآن،روایات،اجماع یا عقل،حداقل یک دلیل قاطع و محکم بر حرمت داشته باشیم و از آنجایی که دلیلی بر حرمت نداریم،اصل«اباحه»است و اصل«جواز»است و می‌توان فتوا به جواز داد.البته شایان‌ذکر است که فقهای امامیه قائل به جواز مشروط می‌باشند که در انواع تغییرجنسیت به آن اشاره می‌گردد.

بخش دوم

انواع تغییرجنسیت

متقاضیان عمل جراحی تغییرجنسیت چهارگروه می باشند:

1- افرادسالم و کامل

کسانی هستند که کاملاً متعلق به یکی از دو جنس زنان یا مردان می‌باشند و هیچ‌گونه مشکل زیستی ندارند و یا هیچ خصیصه‌ای از خصوصیات‌روحی‌وروانی جنس مخالف را در خود نمی‌بینند..معمولاً این گونه افراد از روی هوس،تنوع طلبی یا تمایلات زودگذر،خواهان تغییرجنسیت‌می‌باشند.به عبارتی دیگر،در این قبیل افراد،هیچ گونه بیماری جسمی یا روحی-روانی وجود ندارد و برای تغییرجنسیت،اضطرار یا توجیه عقلانی وجود ندارد.فقهاءِ متفق القول،قائل به حرمت و عدم جواز تغییرجنسیت این گروه می‌باشند.پزشکان و متخصصان روان پزشکی نیز تغییرجنسیت را برای افرادسالم و کامل،ضروری نمی‌دانند و با آن مخالفند.مصادیق خارجی این گونه تغییرجنسیت‌ها نیز بسیار اندک است.

2- دوجنسی‌ها(هرمافرودیت‌ها)

هرمافرویت،دوجنسی یا خنثی فردی است که هم اندام مردانه دارد و هم زنانه.به عبارتی،نرماده.یا اینکه هیچ کدام از ممیزات را ندارد که به ایشان«ممسوح»گویند و البته ممسوح نیز در جرگه‌ی دوجنسی‌هاست.شاید خنثی‌ها اولین گروهی باشند که عمل جراحی تغییرجنسیت بر روی‌آنها انجام شده باشد.زیرا قدمت«خنثی»همطراز پیدایش انسان است.در روایات و منابع فقهی،مبحثی‌تحت عنوان«میراث خنثی»از زمانهای بسیار گذشته وجود داشته است.از نظر کمیت اَعمال جراحی تغییرجنسیت نیز بیشترین به این گروه تعلق دارد.

 

در عمل‌جراحی‌تغییرجنسیت خنثی،یکی از دو اندام تناسلی که ضعیف،کوچک یا غیرمناسب تشخیص داده شود،حذف و دیگری تقویت می‌شود.می‌توان گفت که غالب  فقهای امامیه عقیده بر جواز شرعی تغییرجنسیت این گروه دارند.حتی فقهاءِ و حقوقدانان اهل تسنن که با تغییرجنسیت مخالف هستند؛با تغییرجنسیت خنثی‌ها مخالفتی ندارد.زیرا در واقع،تغییرجنسیت خنثی به منزله‌ی معالجه و خروج شخص خنثی یا دوجنسی از بلاتکلیفی جنسی است.

پزشکان و متخصصان نیز عمل جراحی را برای اینان ضروری می‌دانند و با عمل جراحی تغییرجنسیت،تکلیف خنثی روشن می‌شود و به یکی از دوجنس مرد یا زن ملحق می‌شود.

اساساًخنثی‌ها دوگروهند:

الف:خنثی غیرمشکل(ظاهر)

 این گروه را می‌توان از روی علائم و ویژگیهای ظاهری،مرد یا زن به حساب آورد.زیرا خصوصیات ظاهری یکی از دوجنس در ایشان غالب است و با توجه به این غلبه،خنثی‌های غیرمشکل،یا ذَکَر(مذکر)هستند و یا اُنثی(مونث).

ب:خنثی‌مشکل(غیرظاهر)

 برخلاف خنثی غیرمشکل،خنثی مشکل را نمی‌توان از روی ویژگیها و ممیزات ظاهری،به یکی از دوگروه زنان یا مردان،شبیه دانست.بنابراین،ممکن است ممیزات هر دوگروه جنسی،به یکسان در وی هویدا باشند و یا برعکس،هیچ کدام از ممیزات دو گروه جنسی مرد یا زن را نداشته باشد.

متخصصان ابتدا با تکیه بر علوم‌مدرن‌پزشکی،باید جنسیت غالب چنین افرادی را تعیین نمایند و سپس در راستای این تشخیص،به عمل جراحی تغییرجنسیت دست بزنند.شایان ذکر است که اکثراً به جنس زن تبدیل می‌شوند.زیرا عمل جراحی تغییرجنسیت و تبدیل مرد به زن به مراتب راحت‌تر از تبدیل زن به مرد است.

ازباب‌احکام تکلیفی دینی نیز شایان ذکر است که خنثی غیرمشکل،تکلیفش روشن است و از آنجایی که دین،حکم به ظاهر می‌کند،اگرخنثی غیرمشکل،ذَکَر باشد،مکلف به انجام تکالیف دینی مذکر است و برعکس.اما خنثی‌مشکل،واجب نیست که عمل جراحی تغییرجنسیت را الزاماً انجام دهد و مرد یا زن شود و از باب احتیاط،می‌بایست از محرمات هر دوجنس بپرهیزد و واجبات هر دوجنس را نیز به جای آورد.مگر آنکه عمل جراحی تغییرجنسیت بر روی وی انجام پذیرد که پس از آن،تکالیف جنسیت تعیین شده را بایستی به جای آورد.

3- افراد دارای جنسیت پنهان

این قسم افراد،کسانی هستند که دارای جنسیت پنهانند.مثلاًفردی در ظاهر زن است و ویژگیهای ظاهری وی حکایت از زن بودن او دارد؛اما در حقیقت مرد است و آلت‌تناسلی مردانه در حفره‌ی شکمی وی پنهان است و با عمل جراحی،آلت‌تناسلی ایشان ظاهر می‌شود.این دسته از افراد نیز مانند خنثی‌ها،از نظر شرعی مانعی برای تغییرجنسیت ندارند و مجاز می‌باشند و پزشکان نیز به راحتی به ایشان مجوز می‌دهند.

زیرا عمل‌جراحی‌برای اینان،نوعی معالجه است.به کار بردن واژه‌ی «تعیین‌جنسیت»یا«اصلاح‌جنسیت»به‌جای«تغییرجنسیت»برای این گروه مناسب‌تر است.

این افراد،معمولاً در سنین کودکی متوجه گرفتاری خود نیستند.اما وقتی بالغ می‌شوند،از آنجایی که به جنس مخالف تمایلی ندارند؛متوجه نقص عضو خود می‌شوند و اغلب به تصور خود،چون چاره‌ای برای حل مشکلات خود نمی‌بینند،دست به خودکشی می‌زنند و اگر از مرگ رهایی یابند،تازه به نقض آنها پی برده می‌شود و برای چاره جویی به پزشک مراجعه می‌کنند و با راهنمایی پزشک معالج،از طریق مقامات قضایی به پزشکی قانونی اعزام می‌گردند.پس از تأیید پزشک قانونی،مقام قضایی حکم به تغییرجنسیت می‌دهد.

4-ترانس‌سکشوال‌ها(ناراضیان جنسی)

ناراضیان جنسی که به تعابیر مختلفی همچون:«دگرجنس خواه»،«دگرجنس جو»،«تراجنسی»و«دگرجنس‌گرا»معروفند،بیماران روحی و روانی هستندکه‌جنس‌فیزیکی و زیستی خود را منکرند و خودشان را در جنس مخالف می‌پندارند.این بیماری روانی،درجات مختلفی دارد.ازخفیف شروع می‌شود و به شدید آن می‌رسد.

همه‌ی کسانی که دچار این بیماری هستند نیاز به عمل‌جراحی‌تغییرجنسیت ندارند.در مراحل اولیه خفیف این بیماری،با«روان‌درمانی»و یا روان‌درمانی به همراه،«هورمون‌درمانی»علاج می‌شوند و روح و روانشان با جسمشان منطبق می‌گردد.درصد اندکی از این بیماران که    بیماری شان مزمن و حاد می‌شود به طوری که ادامه‌ی زندگی بر ایشان غیرممکن می‌گردد؛نیاز به عمل جراحی تغییرجنسیت دارند.

این بیماری معمولاًپس از بلوغ نمایان می‌شود و فرد بیمار به شدت از بیماری رنج می‌برد به طوری که اگر به آن رسیدگی نشود؛ در پاره‌ای از موارد،فردِبیمار دست به خودکشی می‌زند و یا آلت‌تناسلی خود را قطع می‌کند.

برای آنکه فردی ترانس‌سکشوال واقعی تلقی‌گردد،بایستی حداقل دوسال دارای حالت این بیماری باشد و روان درمانی و هورمون درمانی نیز چاره ساز نباشد و در نهایت متخصصان عقیده بر تغییرجنسیت ایشان داشته باشند.

 

 

 

 

 

نتیجه:

تغییرجنسیت،امروزه یکی‌از مسائل و موضوعات فقهی وحقوقی نوین است که به کمک جراحی‌های پیشرفته و مدرن صورت می‌پذیرد.   دین‌مسیحیت و مذهب تسننِ دین‌اسلام، اعتقاد به حرمت و عدم جواز شرعی آن دارند.سایر ادیان در این مورد ساکت می‌باشند.قدمای فقهای شیعی‌نیزمخالف تغییرجنسیت می‌باشند.به طور کلی،مخالفان بر این عقیده‌اند که این کار،عملی شیطانی است و«تغییر در ماخلق‌الله»محسوب می‌گردد؛پس غیرمجاز و ممنوع است.دلایلی نیز برای اثبات عقیده خود دارند که درمورد آن بحث شد.

اولین‌فقیه‌شیعه‌که برخلاف قدما،حکم به جوازتغییرجنسیت داده است،آیت‌الله‌خمینی می‌باشد.ایشان در کتاب معروف خود«تحریرالوسیله»در قسمت پایانی جلددوم تحت عنوان«مسائل مستحدثه»به بحث پیرامون این موضوعِ نسبتاًجدید پرداخته است و به طور مطلق،اعتقاد به جواز و مشروعیت تغییرجنسیت دارد.بعد از وی و به پیروی از ایشان،سایر فقهای امامیه معاصر نیز حکم به جواز داده‌اند.البته غالباً نظر به جواز مشروط داده‌اند و بسته به انواع تغییرجنسیت،نظر خود را اعلام داشته‌اند.متقاضیان تغییرجنسیت چهار  طیف می‌باشند:

  1. افرادساالم‌وکامل:

اینگونه افراد مشکل یا نارسایی جسمی و حتی روحی-روانی ندارند و ممکن است از روی تنوع طلبی یا هوس،طالب تغییرجنسیت باشند.از نظر متخصصان،ضرورتی برای تغییرجنسیت افراد سالم و کامل وجود ندارد و به هیچ عنوان عمل جراحی تغییرجنسیت را برای اینان تجویز نمی‌کنند.متشرعین نیز جملگی عقیده بر حرمت و ممنوعیت تغییرجنسیت این دسته دارند.

2-خنثی‌ها(دوجنسی‌ها):

اینگونه افرادبه‌صورت‌همزمان‌هم‌اندام‌تناسلی مردانه دارند و هم زنانه.یا اینکه هیچ کدام از آنها را ندارند.(ممسوح)

از نظرشرعی واجب نیست که خنثی حتماً تغییرجنسیت بدهد؛اما تغییرجنسیت ایشان نیز مانع شرعی ندارد.متخصصان به راحتی جواز عمل جراحی برای این دسته از افراد صادر می‌کنند و تکلیف جنس آنها روشن می‌شود.

  1. افراددارای جنسیت پنهان:

این گروه،جنسیت حقیقی‌شان با جنسیت ظاهری شان در تضاد است و اندام تناسلی حقیقی اینان در حفره‌ی شکمی پنهان است و با عمل جراحی،هویدا می‌گردد.این طیف نیز مانند خنثی‌ها هم از نظر فقهی و هم از نظرپزشکی،مجاز به عمل جراحی تغییرجنسیت می‌باشند.

  1. ترانس‌سکشوال‌ها(ناراضیان جنسی):

این گروه از نظر فیزیکی،جسمانی و حتی ژنتیکی سالم و کامل محسوب می‌گردند.فقط از لحاظ روحی و روانی بیمارند.منکر جنسیت واقعی خودشان می‌باشند و به شدت علاقه به تغییرجنسیت به جنس مخالف دارند.این بیماری نادر است.از هر چهارصدهزارنفر در زنان یک نفر و از هریکصدهزارنفر در مردان جهان،یک نفر مبتلی ‌به این بیماری روانی است.غالب این بیماران،با روان‌درمانی و هورمون‌درمانی،درمان می‌شوند و تعداد اندکی از ایشان که به روان درمانی و هورمون درمانی پاسخ مثبت نمی‌دهند به ناچار تحت عمل جراحی تغییرجنسیت قرار می‌گیرند.آیت‌الله‌خمینی به عنوان اولین فقیه شیعه که فتوی به جواز تغییرجنسیت ترانس‌سکشوال‌ها داده است؛اولویت را به روح داده و معتقد است در تضاد بین جسم و روح،ارجحیت با روح و روان است.متخصصان نیز به عنوان آخرین راه کار،عمل جراحی تغییرجنسیت را برای این بیماران تجویز می‌کند

 

 

 

 

منابع و مآخذ

الف:منابع عربی

- قرآن

- الحلّی،محقق،شرایع‌الاسلام‌فی‌مسائل‌الحلال‌والحرام،جلد 3-4،انتشارات استقلال،1370

- الشهیدالثانی،الروضه البهیـﺔ فی شرح المعـه الدمشقیـﺔ،انتشارات  مجد،چاپ دوم،آبان 1384

- الموسوی‌الخمینی،سیدروح‌اله،تحریرالوسیله،جلد دوم،انتشارات مکتبـﺔ اعتماد الکاظمی،1366

- المومن القمی،محمد،کلمات سدیده،انتشارات اسلامی،چاپ اول،1415 هجری قمری

 

ب:منابع فارسی

1- کتب

- آریانپورکاشانی،عباس‌ومنوچهر،فرهنگ دانشگاهی انگلیسی – فارسی،دوجلدی،انتشارات امیرکبیر،چاپ دهم،1370

- امامی،اسداله،ترجمه مباحث حقوقی شرح لمعه،نوشته شهید ثانی،انتشارات مجد،چاپ سوم،1385

- امامی،اسداله،مطالعه تطبیقی‌نسب و تغییرجنسیت درحقوق ایران و فرانسه،انتشارات میزان،چاپ اول،بهار 1392

- امامی،سیدحسن،حقوق‌مدنی،جلد چهارم،انتشارات کتابفروشی اسلامیه،چاپ پانزدهم،بهار 1377

- پوینده،محمدجعفر،ترجمه‌‌اعلامیه جهانی حقوق بشر و تاریخچه آن،نوشته‌گلن جانسون، ،انتشارات نی،چاپ اول،1377

- تبریزی،سیدیوسف،المسائل‌المستحدثه،جلداول،انتشارات‌دفترآیت‌اله‌سیدیوسف‌تبریزی(قم)،چاپ‌پنجم،1418هجری‌قمری

- جعفری لنگرودی،محمدجعفر،ترمینولوژی حقوق،انتشارات گنج دانش،چاپ پنجم،زمستان 1370

- جعفری لنگرودی،محمدجعفر،حقوق خانواده،انتشارات گنج دانش،چاپ چهارم،1386

- دلیر،محسن،تغییرجنسیت آری یا نه؟(درس‌خارج فقه یداله دوزدوزانی)،انتشارات شابک،چاپ اول،زمستان 1387

- دیانی،عبدالرسول،حقوق خانواده،انتشارات میزان،چاپ اول،زمستان 1387

- رسولی،محمد،حقوق خانواده،انتشارات آوای نور،چاپ اول،1386

- سید محمدی،یحیی،ترجمه آسیب شناسی روانی،نوشته ریچارد هالجین پی و سوزان کراس ویتبورن، جلد دوم‌انتشارات روان،چاپ هشتم،بهار 1390

- شیروانی، علی، ترجمه لمعه دمشقیه، نوشته‌شهید اول،انتشارات شابک،چاپ شانزدهم،پائیز 1380

- صفایی،سیدحسین و امامی،اسداله،مختصر حقوق خانواده،انتشارات میزان،چاپ سی و دوم،پائیز 1391

- قراچه داغی، مهدی، ترجمه ی روانشناسی رشد،نوشته توماس،لیکونا،انتشارات دایره،چاپ ششم،بهار 1382

- قضایی،صمد،پزشکی قانونی،انتشارات دانشگاه تهران،چاپ سوم،خرداد 1373

- کاتوزیان،ناصر،دوره مقدماتی حقوق مدنی خانواده،انتشارات میزان،چاپ هفتم،تابستان 1389

- کاتوزیان،ناصر،قواعدعمومی قراردادها،جلد چهارم،انتشارات سهامی انتشار،چاپ ششم،1390

- کریمی‌نیا،محمدمهدی،تغییرجنسیت‌ازمنظرفقه‌وحقوق،انتشارات مرکز فقهی‌ائمه‌اطهارعلیه‌السلام،چاپ اول،1389

- محقق داماد،سیدمصطفی،قواعد فقه،جلد اول،انتشارات شابک،چاپ چهاردهم،1385

- معین،محمد،فرهنگ فارسی،دوره 6 جلدی،انتشارات‌امیرکبیر،چاپ شانزدهم،1379

- منصور،جهانگیر،قانون‌مدنی‌ایران،انتشارات آگاه، چاپ دهم1380

-موسوی‌همدانی‌،سیدمحمدباقر،ترجمه‌تحریرالوسیله،نوشته‌سیدروح‌اله‌موسوی‌خمینی،جلدچهارم‌انتشارات‌دارالعلم‌چاپ‌ چهارم،1386

- یاسایی، مهشید، ترجمه رشد و شخصیت کودک،نوشته پاول هنری ماسن و همکاران،انتشارات مرکز،چاپ دوم،1382

- یثربی،سید محمد علی،درسنامه قواعد فقه استدلالی(1)،انتشارات شابک،چاپ اول،1385

- یزدی،ابوالقاسم‌ابن‌احمد، ترجمه شرایع الاسلام،نوشته محقق‌حلّی،انتشارات دانشگاه تهران،چاپ ششم،اردیبهشت 1372

 

2- مقالات

- باریکلو،علی‌رضا،وضعیت تغییرجنسیت،مجله‌اندیشه‌های‌حقوقی،سال اول،شماره پنجم،زمستان 1382،صفحات 68 - 63 

- کریمی‌نیا،محمد مهدی،تأثیر تغییر جنسیت بر ابقای نکاح،مجله فصلنامه فقه پزشکی،سال دوم و سوم،شماره5 و 6،زمستان 1389 و بهار 1390

- کریمی‌نیا،محمدمهدی،تغییرجنسیت از منظرفقهی و حقوق،مجله خانه معرفت،شماره 36،صفحات 89 – 80

- کلانتری،کیومرث‌وابراهیمی،نصیبه،بررسی‌فقهی‌حقوقی‌تغییرجنسیت و مسئولیت کیفری راجع به آن،دوفصلنامه علامه،سال یازدهم،شماره 32،بهار و تابستان 1390

- هاشمی،سید حسین،علامه‌فضل‌الله‌ وتغییرجنسیت ازمنظرقرآن،فصلنامه‌پژوهش‌های‌قرآنی،شماره65-66،بهاروتابستان 1390

 

ج: منابع دیجیتالی

- نرم‌افزارجامع‌فقه‌اهل‌بیت،کتابخانه‌تخصصی‌فقه،مرکزتحقیقات‌کامپیوتری‌علوم‌اسلامی،موسسه‌خدمات‌ کامپیوتری نور، بهمن 1389

 

 


1-برای دیدن دیدگاههای مختلف در این زمینه،به پایان نامه ی نگارنده با عنوان«بررسی تغییرجنسیت و آثار وضعی و تکلیفی آن در حقوق ایران»مراجعه شود.

2- ناصر،کاتوزیان،حقوق‌مدنی،قواعدعمومی قراردادها،جلدچهارم،ص157

1- سیدمصطفی،محقق داماد،«قواعدفقه»بخش مدنی،ص23

2- علی محمد،یثربی،درسنامه قواعدفقه استدلالی،ص216و217

دانلود فایل PDF